ایستگاه هفتم
امروز روز شهادت امام موسی کاظم (ع) است.
امامی که هر کس نام او را بشنود اولین چیزی که در مورد شخصیت ایشان به ذهنش خطور می کند مسلط بودن بر خشم شان یا به اصطلاح طلبگی (کظم غیظ ) است.
فقط آدم هایی از سنخ من که کنترل خشم برایشان مسئله است می توانند بفهممند چه قد عظمت روح می خواهد انسان بتواند عصبانیتش رو بروز ندهد یا به جایش بروز بدهد.
مشکلی که اگر همه آدم ها از بچگی می توانستند مدیریتش کنند شاید در طول تاریخ خیلی خون ها هدر نمی رفت و خیلی از آبروها بی جهت پایمال نمی شد وزخمهای بی شماری ار روی دل های بی جهت شکسته شده, محو می شد.
حالا که فکر میکنم میبینم هر امامی مثل یک ایستگاه کسب اخلاق است تا در کنار همه اخلاق های خوبش یه فضیلت اخلاقی را به شکل خاص تر به ما یا تذکر دهد.
ایام شهادت یا ولادت ائمه می تواند بهانه ای برای فکر کردن به آن صفت خاص امام باشد ؛ شاید بهانه ای دستمان بیاید و تمرین کنیم تقویت کردن این فضایل را در خودمان حتی به اندازه یک صبح تا شب تعطیل از درس و بحث, شاید این تمرین ها به تعطیلی رذیله اخلاقی منجر شود ودر سالروز ولادت آن امام جشن رشد کردن آن فضیله اخلاقی در جانمان را بگیریم .
طلبگی بهانه خوبی است که با دوستان خود قرارهای این چنینی بگذاریم و به نظرم حتی می شود برایش تکلیف ماهانه گروهی هم نوشت.
اگر هر طلبه حتی در حد خانواده خود هم بتواند چنین تفکر و ایده ای را بنا کند و نشر دهد می شود به احیای حیاتی نو و سرشار از اخلاق در فضای جامعه امروزی امیدوار بود.