دست نوشته های یک طلبه بانو

ما بی تو خسته ایم , تو بی ما چگونه ای ...
  • تماس  

تلنگری به دوستان وبلاگ نویس

14 تیر 1394 توسط معتکف

 

 

بعد از گشتن مطالب مختلف در سایتها, مطلبی در مورد شب های قدر دیدم که شامل بر تصویر و متن بود.

چون مطلب اش مقداری بلند بود برای استفاده بهتر دوستان, عکس رو که محتوی خلاصه متن بود ذخیره و با

ذکر منبع دروبلاگ گذاشتم..

چند ساعت بعد که برای مطلب گذاشتن و احیانا دیدن مطالب تازه در وبلاگ های بروز شده اومدم با کمال

تعجب دیدم یکی متن رو  و دوست دیگه ای تصویر مربوط به متن  رو در وبلاگشون به اشتراک گذاشتند.

به نظرم فقط مطلب صرف به اشتراک گذاشتن , بدون توجه به مطالب سایر دوستان کار فرهنگی پسندیده ای نیست.

مطالعه سایر مطالب چه در این وبلاگستان و چه در فضای مجازی یا کتاب ها می تونه از عوامل رشد قلم و پرهیز

از آفت کپی برداری باشد.

علاوه بر مطالعه , نظردهی  در مورد کار و نوشته سایر دوستان به پویایی و زنده نگه داشتن  وبلاگستان و از حالت

رباتیک خارج کردن محیط وبلاگستان  کمک قابل توجهی می کند.

هم چنان که بنده معتقد به انگیزه بخشی به دوستان در اثر نظر دادن به متن هاشون هستم.

اصولا تحمل نگه داشتن دغدغه فرهنگی در دلم رو ندارم….

پوزش  از دوستان عزیز وبلاگ نویس و التماس دعا

 1 نظر

تقدیرها درراهند...

14 تیر 1394 توسط معتکف

  

کم کم به آستانه شب های قدر نزدیک می شویم.

از آن شب های خاص که هرکسی به اندازه بضاعت قلبی اش اتصال می گیرد و دعا به آسمان می فرستد به قصد اجابت شدن.

ازآن شب هایی که همه شکلها و رنگ های آدمیان کنار همند و زبان ها مشترک  می شوند در فریاد زدن آفریدگار هستی .

وقتی که فرشته های آسمانی همنشین زمینیان می شوند و زمینیان بوی آسمان می گیرند به ندای بک یا الله…

دیگر غریب نیست هم نشین شدن حجاب های رنگ رنگ زنانه در محفل دعا از شدت هم آغوشی تنگاتنگ  نیایش و اشک .

 همه انگار با تمام نقص های ظاهر و باطن شان, در تلألؤ  کامل ترین شب عاشقانه های عالم,بوی ماه می گیرند.

و  لب ها , همه, قرآن به دست خواندن کلمات ناشنیده اند از شدت هیجان بندگی کردن.

دست های دلم از حالا,بالاگرفته است خواستن های ناتمامش را از شش جهت هستی …

باید در تدارک خواستن های بهتری  در این شب های تا سحر, استجابت  باشم.

 

 نظر دهید »

تقدیرها درراهند...

14 تیر 1394 توسط معتکف

 

 

 

کم کم به آستانه شب های قدر نزدیک می شویم.

از آن شب های خاص که هرکسی به اندازه بضاعت قلبی اش اتصال می گیرد و دعا به آسمان می فرستد به قصد اجابت شدن.

ازآن شب هایی که همه شکلها و رنگ های آدمیان کنار همند و زبان ها مشترک  می شوند در فریاد زدن آفریدگار هستی .

وقتی که فرشته های آسمانی همنشین زمینیان می شوند و زمینیان بوی آسمان می گیرند به ندای بک یا الله…

دیگر غریب نیست هم نشین شدن حجاب های رنگ رنگ زنانه در محفل دعا از شدت هم آغوشی تنگاتنگ  نیایش و اشک .

 همه انگار با تمام نقص های ظاهر و باطن شان, در تلألؤ  کامل ترین شب عاشقانه های عالم,رنگ و بوی ماه می گیرند.

و  لب ها , همه, قرآن به دست خواندن کلمات ناشنیده اند از شدت هیجان بندگی کردن.

دست های دلم از حالا,بالاگرفته است خواستن های ناتمامش را از شش جهت هستی …

باید در تدارک خواستن های بهتری  در این شب های تا سحر, استجابت  باشم.


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 20
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

دست نوشته های یک طلبه بانو

اللهم ثبت قلبی علی دینک.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مناسبت نوشت
  • یادداشت های عصر جمعه
  • دست نویس هایی در خلوت
  • اولین ها
  • و حضرت (ع) چنین فرمود
  • صرفا جهت تلنگر
  • نقل نوشته های یک حاج آقا
  • تولد یک پروانه
  • وقایع اتفاقیه
  • شعرنوشته های شخصی
  • مناجات نامه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس