دیرنوشتی برای ماه مبارک...
یک دهه از ماه مبارک گذشت و پا در آستانه دهه دوم و سرنوشت ساز آن گذاشته ایم..
آدم ماه مبارک , حساب ساعت ها و دقیقه ها را بیشتر از هر وقت دیگری دارد.. یحتمل یک دلیل قاطع آن انتظار کشیدن
برای لحظه اذان مغرب است تا با کیفی مضاعف دست ها را به هم بکوبد و صدا بلند کند به گفتن:
خدایا شکرت….امروز هم به خیر گذشت.
نمی دانم چرا وسواس خوب بندگی کردن را در ماه مبارک بیش از هر ماه دیگری داریم.شاید یک دلیلش حیف نشدن
گشنگی و تشنگی مقرر شده در برنامه این ماه است تا با درصد بیشتری مورد قبول قرار گیرد.
برایم این روزها مثل یک پناهگاه معنوی است دور از از چنگ وسوسه ها و دلمشغولی ها, تا با به شکل بهتری
به حقیقت زیستن نگاه کنم.
شب های قدر هم که قدر و قربت دیگری با حال خوب داشتن هایمان دارد..از حالا آرزو جمع می کنم برای
سال پیش رو که در این شب های در راه ,به آستانه اجابت رهسپار کنم.